English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1107 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
impact shipment U کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
cumulative delivery diagram U منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover U تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
back order U قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
slot machine U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
slot machines U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
delivered at frontier U یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالای موردمعامله را در مرز تعیین شده تحویل میدهد
delivery leadtime U زمان تحویل اولین قسمت وسایل
delivery leadtime U زمان تحویل اولین پارتی وسایل
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
procurement rate U نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
deliveries U تحویل
transter U تحویل
livery U تحویل
prehension U تحویل
freed U تحویل
freeing U تحویل
frees U تحویل
free U تحویل
devolvement U تحویل
liveries U تحویل
landing, storage, delivery U تحویل
utilization U تحویل
bailment U تحویل
solstice U تحویل
process U تحویل
processes U تحویل
delivery U تحویل
supply U تحویل ذخیره
deliver U تحویل دادن
pick up and delivery U بارگیری و تحویل
bailee U تحویل گیرنده
forwarded <adj.> <past-p.> U تحویل شده
period of delivery U دوره تحویل
supplying U تحویل ذخیره
delivered <adj.> <past-p.> U تحویل شده
renditions U پرداخت تحویل
committed <adj.> <past-p.> U تحویل شده
to take over U تحویل گرفتن
consigned <adj.> <past-p.> U تحویل شده
supplied U تحویل دادن
supplying U تحویل دادن
bailment U تحویل جنس
rendition U پرداخت تحویل
delivers U تحویل دادن
supply U تحویل دادن
ex mill U تحویل در کارخانه
ex factory U تحویل در کارخانه
irreducibility U تحویل ناپذیری
render U تحویل دادن
surrenders U تحویل دادن
surrendered U تحویل دادن
surrender U تحویل دادن
renders U تحویل دادن
rendered U تحویل دادن
supplied U تحویل ذخیره
polytropic U تحویل برزخ
cargo delivery U تحویل بار
takeovers U تحویل گیری
acceptance tests آزمایشهای تحویل
transferee U تحویل گیرنده
delivering U تحویل دادن
delivering U تحویل تسلیم
transfers U واگذاری تحویل
hand over U تحویل دادن
deliverable U قابل تحویل
smooth delivery U تحویل بی اشکال
deliverable state U در حالت تحویل
takeover U تحویل گیری
to hand over U تحویل دادن
take over U تحویل گرفتن
take delivery of U تحویل گرفتن
forward delivery U تحویل دراینده
terminal price U قیمت تحویل
shortchange U کم تحویل دادن
delivered U تحویل شده
fob U تحویل کشتی
free docks U تحویل در بارانداز
theft, pilferage, non delivery U عدم تحویل
free on quay U تحویل دراسکله
forward delivery U تحویل به وعده
LSD U نگهداری تحویل
to deliver over U تحویل دادن
delivered at frontier U تحویل در مرز
delivery terms U نحوه تحویل
delivery speed U سرعت تحویل
delivery table U میز تحویل
delivery terms U شرایط تحویل
catcher's side U سوی تحویل
transference U تحویل حواله
delivery to the home U تحویل در خانه
delivery valve U سوپاپ تحویل
cash dispenser U تحویل دارخودکار
exs U تحویل از کشتی
exq U تحویل در بارانداز
cash dispensers U تحویل دارخودکار
recorded delivery U تحویل سفارشی
demand satisfaction U تحویل درخواستها
delivery side U سمت تحویل
delivery note U حواله تحویل
delivery free U تحویل رایگان
prompt delivery U تحویل فوری
transfer U واگذاری تحویل
delivery date U تاریخ تحویل
delivery order U حواله تحویل
transferring U واگذاری تحویل
deliverer U تحویل دهنده
delivery notice U اعلامیه تحویل
ex warehouse U تحویل در کنار انبار
fot U تحویل روی کامیون
franco alongside ship U تحویل کنار کشتی
ex quay U تحویل در بارانداز مقصد
delivery U قبض و اقباض تحویل
free on rail U تحویل در راه اهن
ex quay U تحویل در بندر مقصد
ex warehouse U تحویل در انبار فروشنده
goods receiving U کالاهای درحال تحویل
exw U تحویل در محل تولید
goods inwards U کالاهای درحال تحویل
goods intake U کالاهای درحال تحویل
give in charge U تحویل پلیس دادن
delivery U تحویل کالا دادن
deliveries U قبض و اقباض تحویل
goods inwards sheet U برگ تحویل کالا
deliveries U تحویل کالا دادن
ex ship U تحویل در کنار کشتی
delivery order U دستور تحویل کالا
named place of delivery at frontier U تحویل در مرز مشخص
procuring U تهیه و تحویل اماد
procures U تهیه و تحویل اماد
procured U تهیه و تحویل اماد
procure U تهیه و تحویل اماد
for U تحویل روی قطار
reduction U تحویل استحاله کاهش
reductions U تحویل استحاله کاهش
overdue goods U کالاهای تحویل نشده
destination port U بندر تحویل کالا
receipts U بزهکاران را تحویل گرفتن
receipt U بزهکاران را تحویل گرفتن
procurement U تهیه و تحویل اماد
cash on delivery U پرداخت هنگام تحویل
delivery car U واگن تحویل دهنده
redeliver U دوباره تحویل دادن
turn over to the police U تحویل پلیس دادن
To take delivery of something. U چیزی را تحویل گرفتن
d. of goods U تحویل کالا یا اجناس
When do you take delivery of yourcar ? U اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
spot goods U کالاهای اماده تحویل
to get something to somebody U تحویل دادن چیزی به کسی
delivered duty paid U تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
issue U مسئله قضیه تحویل جنس
forward sales U فروش کالاجهت تحویل در اینده
turn in U تحویل دادن جنس به انبار
lift [of a pump] U مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
give a person in charge U کسی را تحویل پلیس دادن
to drop something off [at someone's] U چیزی را [به کسی ] تحویل دادن
issued U مسئله قضیه تحویل جنس
freight forwarder U مقام تحویل دهنده کالا
free on truck U تحویل کالا روی کامیون
free on rail U تحویل کالا روی قطار
daf U frontier at delivered تحویل مرز
to be available for delivery at short notice U بلافاصله قابل تحویل بودن
d/p U تحویل اسناددر مقابل پرداخت
received for shipment U تحویل شده برای حمل
tpnd U دله دزدی وعدم تحویل
issues U مسئله قضیه تحویل جنس
capacity [of a pump] U مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
delivery [of a pump] U مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
discharge rate [of a pump] U مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
document against payment U تحویل اسناد در ازای پرداخت
free carrier U تحویل به حمل کننده کالا
demand satisfaction U تحویل اماد مورد نیاز
p&d U delivery and up pick بارگیری و تحویل
ex works U تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
becomes U مناسب بودن تحویل یافتن
supply U تحویل دادن تغذیه کردن
bond U به انبار گمرک تحویل دادن
supplied U تحویل دادن تغذیه کردن
become U مناسب بودن تحویل یافتن
supplying U تحویل دادن تغذیه کردن
off the shelf U تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
Payment on delivery of goods. U پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
I'd like to leave my luggage, please. من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
cod U وصول وجه در موقع تحویل کالا
basic relay post U پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
documents aganist acceptance U تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
reconsignment U تنظیم مجدد بارنامه برای تحویل
cod U پرداخت نقدی به مجرد تحویل کالا
Did you deliver my letter to your father ? U نامه مرا تحویل پدرت دادی ؟
deliverable state U کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
deliver U تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
delivers U تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
He left fily a few choice words. U چند تا حرف مفت ( ناسزا )تحویل داد
goods on approval U تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
fas U ship alongside free تحویل در کنار کشتی
Videotex U تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
I want to leave the car in the railway station U من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
This company guarantees prompt delivery of goods. U این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1incentive
1چیزی که عوض داره گله نداره
1popsicle
1time is prceious it has great
1construed
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com